عشق بازی

عشق بازی

عشق بازی

عشق بازی

قسمت هفتم

درست زمان امتحانای ترم اول سال سوم بود بعد هر امتحان دمه مدرسه انا بودیم ان دختره هم با دوستاش می امد و حالا که فهمیده بود احمد دوسش داره دل بری میکرد یه روز که بعد امتحان رفتیم دمه مدرسشون من از یه دختری که تو مدرسه بقلی اونا درس می  خوند خوشم امد آخه مدرسشون تو یه خیابونی بود که چند تا مدرسه دخترونه بود اولش من نمی دونستم اون دختره که ازش خوشم امده تو مدرسه بقلی معشوقه احمد آخه اولین بار که دیدمش تو اتوبوس بود وقتی داشتیم با احمد می رفتیم خونه با دوستش بود جایی که ما پیاده شدیم اون پیاده نشود ولی دوستش پیاده شد من تصمیم داشتم بهش شماره بدم اما پیاده نشد به فکرم زد که شماررو بدم به دوستش رفتم پیشش و شماررو دادم بهش نزدیک بود اتوبوس بزنه بهم کاش زده بود ولی اون دختره منو کشید کنار شماررو دادم بهش گفتم اینو بده به دوستت با تعجب گفت بدم به دوستم فهمیدم که ان فکر میکرده من از اون خوشم امده بعد گفت چرا خودت بهش ندادی گفتم آخه نشد گرفت و رفت مطمئن بودم که این کارو واسم نمی کنه خودش از من خوشش امده بود اون روز خیلی منتظر موندم ولی خبری نشداز فرداش منم به احمد اضافه شدم به خاطره اون دختره که اسمش یاسمن بود هر روز می رفتم اونجا بعد یه مدت فهمیدم که ان دختره شمارمو به دوستش نداده  چند وقت گذشت من روزا رو به الافی شبامو به دلتنگی الاکی می گذروندم ترم اولو با نمره های شدیدا بد گذروندم من که توطول تحصیلم تا اون موقع نمره زیر ۱۴ نداشتم نمره ۱۰ هم آوردم خیلی دوره بدی بود بد یه مدت تو ماه بهمن بود که یه روز رفته بودیم دمه مدرسه با احمد دیدم که یاسمن با یکی دوست شده خیلی حال گیری بود انجا بود که فهمیدم شماره دستش نرسیده اعصابم بد خورد شد بد اون هر وقت با احمد میرفتیم من حسابی تو خودم بودم  

ان دختری که احمد ازش خوشش میومد اسمش مریم بود مریم یه ۳تا دوست فابریک داشت که همیشه با هم بودن مهری یاسمن ویکیشونو که اسمش یادم نیست تو ماه اسفند بود که احمدتونست بالاخره با مریم رابطه بر قرار کنه من تقریبا از همه دوستای مریم بدم میومد از خودشم احمدم هر روز منو می برد انجا واسه اینکه تنها خجالت میکشید بره منم میشستم درس می خوندم تا ان بره مریمو ببینه بیاد ۱۵ روز به عید بود که احمد یه پیشنهادی به من دادبهم گفت. . . . . . .

نظرات 7 + ارسال نظر
مهدی سه‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 16:09 http://www.30o.ir

سلام،
اگر دوست داری از امکانات بیشتری استفاده کنید، از تکنولوژی روز در بلاگ خود بهره برید و آن را به سایت تبدیل کنید، به سایت زیر مراجعه کنید.
http://www.30o.ir
این سایت به غیر از امکانات پایه، امکاناتی از قبیل نظرسنجی برای مطالب، ارزیابی مطالب، عضویت برای سایت خویش، گالری تصاویر، آپلود فایل، ایجاد شناسنامه برای کاربران، صندوق پیام در به مانند GMail برای ارتباط بین کاربران، شمارنده‌ای در قدرت GoogleAnalytics و انجمن گفتگو را به رایگان در اختیار شما قرار می‌دهد.
از اینکه یک بار از این سیستم استفاده می‌کنید، ممنون.
موفق باشی...

گندم شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 01:06 http://gandom702002.blogfa.com

چی گفت؟

شما که من رو جون به لب کردین:)

ترنم دوشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:23 http://parastuha.blogsky.com

وااااااااای واااااااااااای!!!! مطلبت خوب بودا اما جون عزیزت با غلطای املایی کمتر بنویس وااااااااااااای وااااااااای سکته کردم٬قلبم واستاد!!! یه کم املاتو تقویت کن بچه جان!!!!٬٬٬

چشم واقعا فرصت چک کردن دوباره نوشته هامو ندارم آخه اتفاق های جدید همین طور داران میان سراغم

ختم قرآن دوشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 13:31

137037036733130735630663آدرس ختم قرآن :

امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: «هر که قرآن را از روی آن بخواند از دیدگان خود بهره‌مند شود و سبب سبک شدن عذاب پدر و مادرش گردد اگر چه آنها کافر باشند. هر آینه من خوش دارم در خانه قرآنی باشد که خدای ـ عزّوجلّ ـ به آن سبب شیطان‌ها را از آن خانه دور کند. سه چیز است که به درگاه خدای ـ عزّوجلّ ـ شکایت کند، مسجد ویرانی که اهلش در آن نماز نخوانند و دانشمند و عالمی که میان نادان‌ها و جاهلان باشد و قرآنی که گرد به آن نشسته و کسی آن را نخواند.»


منبع : اصول کافی، ص 414 ـ 424.



هفدهمین ختم قرآن

.

را به روح ملکوتی
.
حضرت پیامبر اکرم محمد مصطفی

و حضرت امام حسن و امام رضاعلیهم السلام

هدیه می کنیم .
.
در این ختم نیز روح اموات و گذشتگان خودمان را نیز در اجر و پاداش معنوی این ختم شریک قرار می دهیم .

شما دوستان عزیز وقتی که وارد وبلاگ شدید در قسمت پیام ، نام خود را همراه با جزئی که می خواهید بخوانید برای ما بنویسید و همچنین آدرس وبلاگ خود را یادداشت کنید تا ما با مراجعه به وبلاگ شما بتوانیم به شما اطلاع دهیم که اسم شما ثبت شده است .

rez۱ دوشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 14:01 http://parsi771.blogsky.com/

داره باحال میشه...
با اسم گرگور لینکم کن.مرسی

آرمان دوشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 14:54 http://www.fun-center.blogsky.com/

بابا پیشنهاد دوستت ، احمد ، رو بگو . جون به لب شدم من هم
راستی الن شما چند سالته ؟

rez۱ دوشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 17:35 http://parsi771.blogsky.com

مسیح جان با اسم "پارسی" لینک کن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد